“Book Descriptions: سال ها از آرام گرفتن چمران مي گذرد . روزهاي تكاپو واز پشت صخره اي پشت صخره ديگر پريدن و پناه گرفتن و روزهاي جنگ هاي سرنوشت ساز پايان يافته اند و اكنون در اين روزگاربه ظاهر آرام « غاده چمران » با لحني شكسته داستاني روايت مي كند ؛ « داستان يك نسيم كه از آسمان روح آمد و در گوشش كلمه عشق گفت و رفت به سوي كلمه بي نهايت .»
اين داستان عجيبي است ، شايد چون هنوز هم پس از گذشت اين مدت نمي توان حيرت غاده را دراولين برخوردش با نقاش آن شمع و شاعرآن شعر، كوچك شمرد؛« وكسي كه به دنبال نوراست اين نورهرچه قدركوچك باشد در قلب او بزرگ خواهد شد .»
آن حيرت هنوز هم به همان زندگي وجود دارد و اين سوال كه « چمران كيست؟»” DRIVE