“Book Descriptions: رمان در یک ظهر داغ تابستان دختری از بصره آمد نوشتهی جمشید خانیان میتواند به نوجوانان کمک کند کمتر احساس تنهایی کنند و به عشق با چشم دیگری بنگرند. عشق در دورهی نوجوانی حس مرموز، شیرین و عجیبی است که میتواند معنای زندگی را دگرگون کند و این داستان امکانی است برای تفکر، شناخت و روبهرویی با چالشهایی که آرزو دارید، نوجوانان هرگز تجربه نکنند. در این کتاب که به غلامحسین ساعدی و طاهره خانمِ عزیزش تقدیم شده، خانیان باری دیگر عشق را درونمایهی اصلی داستان قرار داده که همهی ماجراها و رویدادها تحتتأثیر آن اتفاق میافتد.
این چیزی که دارم مینویسم، نامه نیست، راز است.
خوبیاش همین است که نامه نیست. پس مال کسی هم نیست. یعنی برای کسی نمینویسمش. قرار هم نیست کسی آن را بخواند. خود من هم که دارم آن را مینویسم، بعد از تمام شدنش دیگر نباید بخوانمش. خواهرم که دو سال و چند ماه از من بزرگتر است گفت نوشتن هر رازی و سپردن آن به زمین یک شرط مخصوص به خودش دارد. شرط نوشتن این راز هم این است که دیگر خوانده نشود. و من هم گفتم باشد.” DRIVE