“Book Descriptions: یاقوت، بعد از بازنشستگی پدرش… با خانواده به دیار پدریش یعنی نیشابور نقل مکان می کنه. سال ها قبل اتفاقی توی زندگی این دختر افتاده که به خاطرش از دانشگاه انصراف داده و شادابی جوانیش رو از دست داده. حالا یاقوت دختریه که به خاطر کارهاش حتی خانوادش هم ازش ناامید شدن. ورود این دختر به نیشابور و همسایگشون با خانواده ی توکلی، باعث می شه راز چشم های سرد این دختر برای اهالی اون خونه سوال ایجاد کنه و پسر ارشد اون خانواده، اولین کسیه که به کشف اون راز نزدیک می شه… کاپیتان محمدبرهان توکلی، همون ماه توی آسمونه که تنهایی ماهی رو دیده و سایه اش رو برای دوستی باهاش به آب فرستاده.” DRIVE