“Book Descriptions: اما مندنیپور شیراز بود. گاهبهگاه که به تهران میآمد، در جلسههای پنجشنبه شرکت میکرد. در این جلسهها داستاننویسان داستان میخواندند یا شاعران شعر، و بعد بحث و بررسی بود. گاه هم از زبان بزرگان دعوت میشد به مناسبت انتشار کتابشان و باز بحث بود و بررسی. پس آن رابطه با مندنیپور که گلشیری داشت، بیشتر سوای این جلسات شکل گرفت. عمیق هم شد، به سبب آنکه جنس نگاه مندنیپور با گلشیری نزدیک بود. سبک مقصودم نیست، جنس نگاه مقصودم است، جدی گرفتن ادبیات، داستان، زبان، شکل دادن به ذهن. تفاوت البته داشتند که طبیعی است و چه خوب. از لحاظ شخصیت اما، شاید تفاوتشان بسیار بود. مندنیپور ظریف و حساس بود، گلهمند بود بیشتر وقتها از روزگار و رفقای دوروبرش. گلشیری پوستکلفتتر بود، زمانه آبدادهاش کرده بود و البته اختلاف سنیشان را هم باید در نظر گرفت. مندنیپور اما در سالهای بعد، به رغم آن روحیهای که داشت، مجلهای هم به راه انداخت که باز پوست خیلی کلفت میخواهد، برای همین مدام تلختر و تلختر شد، تا جایی که تاب نیاورد. فرزانه طاهری” DRIVE