“Book Descriptions: برای پرفسور هادی بشارت ، هیچ چیز مهمتر از مطالعه و تحقیق در مورد تاریخ و زبان های باستانی نیست. تنها دلخوشی بشارتی که اینک اجباراً بازنشسته شده است، تربیت و پرورش دانشجوی خصوصی خود یعنی مهرداد رازی است. اما ناگهان خبر می رسد، مهرداد به سبب عشقش به تاریخ و برای مطالعه تمدن بین النهرین و دیدن خرابههای بابل به جبهه رفته، شهید شده است. پرفسور بشارت تحت تأثیر این خبر، بیشتر از گذشته به خود و اتاق مطالعهاش پناه میبرد، او سعی میکند با یاد دبیر گذشتهاش، فخر زنجانی و مکاتبه با دوستش پرفسور هامفری، استاد ویتهرست کالج و یادآوری روزهای خوش گذشته، به ویژه روزهایی که در روستای زادگاهش خضرآباد میزیست، از تیزی سوهان زمانه بر اعصاب خود بکاهد، اما حوادث زمانه به گونهای پیش میروند که باعث نگرانی بیشتر او میشود. چاپ ۱۳۶۸” DRIVE